loading...
صرف کن فعل رفت را

غزاله بازدید : 71 شنبه 27 فروردین 1390 نظرات (0)
قربون برم خدا رو ، دنیا چقدر کوچیکه
مرز دیروز و امروز ، قد یه مو باریکه
چه خنده دار حالت ، دلم برات می سوزه
برگشتی که چی بشه ؟ فک کردی که دیروزه

اون روزی که می رفتی اشکام چه ریزه ریزه
ببین حالا چه جوری اشکات داره می ریزه
بی تفاوت می رفتی ، پیش تو می شکستم
حالا تو می شکنیو ، بی تفاوت نشستم

اون روزی که روزت بود ، روزامو بد گرفتی
حرفات تو گوش من موند ، یادت میاد چی گفتی
صدای تقو توقت ، استخونام شنیدی ؟
اما با طعنه گفتی ، شتر دیدی ندیدی

یادت میاد می گفتی ، هر چی که بود بازی بود
طفلی دلم که حتی ، به بازی هم رازی بود
یادت میاد می گفتی ، پیر شدی و بریدی
حالا من اینو میگم ، که خیلی دیر رسیدی
من از تو یاد گرفتم ، ساده گذشتنارو
یه آخرین کلامو ، نامه نوشتنارو
من از تو یاد گرفتم ، برم به یک بهانه
اونم بشه سکانس ، آخر عاشقانه

حالا برو از اینجا ، برو هر جا تونستی
دور شدی از خیالم ، تو خودت اینو خواستی
یه روز بهم می گفتی، عشقم خیالو رویاست
نوبتی ام که باشه ، ایندفه نوبت ماست
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 8
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 16
  • بازدید ماه : 15
  • بازدید سال : 33
  • بازدید کلی : 193